ممنونم برادر كه پاسخم را داديد و ارزش قائل شديد و شعر را كامل در سايت گذاشتيد. ممنونم كه انرژي داديد. ممنونم برادر. ممنون. فريدون مشيري: ای همه گلهای از سرما کبود خندههاتان را که از لبها ربود؟ مهر، هرگز اینچنین غمگین نتافت باغ، هرگز اینچنین تنها نبود روزگاری، شام غمگین خزان خوشتر از صبح بهارم مینمود این زمان، حال شما حال من است ای همه گلهای از سرما کبود تاج عشقم عاقبت بر سر شکست خندهام را اشک غم از لب ربود زندگی در لای رگهایم فسرد ای همه گلهای از سرما کبود
امتحان می کنم ببینم اصلاً می شود نظر گذاشت؟؟؟
پاسخ دادنحذفخبری نیست!!!
خبریه؟؟؟
پاسخ دادنحذفاي دلهاي از تنهايي سوخته، اي چشمهاي از باران غمين...
پاسخ دادنحذفبرادر محب! اين شعر رو ميشه كامل تو سايت بگذاريد؟ ممنون ميشم.
پاسخ دادنحذفای همه گل های از سرما کبود
ممنونم برادر كه پاسخم را داديد و ارزش قائل شديد و شعر را كامل در سايت گذاشتيد. ممنونم كه انرژي داديد. ممنونم برادر. ممنون.
پاسخ دادنحذففريدون مشيري:
ای همه گلهای از سرما کبود
خندههاتان را که از لبها ربود؟
مهر، هرگز اینچنین غمگین نتافت
باغ، هرگز اینچنین تنها نبود
روزگاری، شام غمگین خزان
خوشتر از صبح بهارم مینمود
این زمان، حال شما حال من است
ای همه گلهای از سرما کبود
تاج عشقم عاقبت بر سر شکست
خندهام را اشک غم از لب ربود
زندگی در لای رگهایم فسرد
ای همه گلهای از سرما کبود