۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

existentialist

اکنون،
من،
بی هیچ حجت شرعی
در کنار رودخانه، ایستاده ام!
(محب)
***


۷ نظر:

  1. سلام.
    این را بسیار دوست دارم.
    در ضمن از دوستان نیز خواستارم در صورت امکان نامشان را درج کنند.
    البته بعضی دوستان به جهت نا آشنایی با بلاگر نام ننگاشته اند.
    با تشکر.

    پاسخحذف
  2. ببخشید...
    در مورد عکس هر چند متن سخنی به کلی دیگر دارد؛ دوستان ایراد نگیرند که چرا کنار رود نیستی!!!
    عکاس خودم هستم!
    مشهد
    طرقبه 85

    پاسخحذف
  3. یه دوستی داشتیم ،دوست داشت ازش بپرسن ،عاشقی؟

    پاسخحذف
  4. !سلام
    !به در خواست نویسنده وبلاگ ، ناممان را فاش می کنیم
    ،ولی به نظر من ذکر کردن نام و وبلاگ شخصی در نظر دادن
    !!!مسئولیت میاره
    .منظورم مسئولیت به روز کردن وبلاگه
    ...من هم ، زمان نظر دادنم درگیر کنکور و . . . بودم
    ...و وبلاگم منتظر و معطل یه خط پست جدید
    !و وقت به روز شدنم نیست
    .به همین خاطر از نام مستعار استفاده کردم
    ...
    !سعی می کنم به روز باشم
    ...
    .راستی عکس زیبایی است ولی متن کمی مبهمه
    ...یا حداقل من متوجه نشدم
    ...
    در پناه حق
    ...
    مهاجر یا همان ترجیحا ناشناس

    پاسخحذف
  5. ... و مي‌نگرم به افق كه هيچ با من سخن نمي‌گويد.
    سكوتش تلخ نيست، هرچه از دوست رسد نيكوست.

    پاسخحذف
  6. رود خواهم شد، روان تا شهر دوست
    دل به دريا افكنم چون جويبار...

    پاسخحذف
  7. يك عمر بدون حجت شرعي زندگي كردم، بدون حجت شرعي نفص كشيدم و بدون حجت شرعي روحم را به ابتذال كشيدم و اكنون با حجت دل و عقل و ديده مي‌خواهم به غروب خيره شوم. مي‌داني كه غروب چيست؟

    پاسخحذف