۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

از سایه ات بترس!

به نام خدا


با معروفترین سگ نگهبان جهان در حد یک گربه ملوس صورتی اسباب بازی رفتار می کند.
دیروز ظهر:
-مامان! مامان! تسدیم!!!!
چیه مامان جان؟
-تسیدم!!!!
از چی؟ هاپو؟
-نه، هاپو دوشته!
اووون؟
-نه!
...
-نه!
پس چی؟
- از این تسیدم!

و سایه خودش را نشان داد!
و ما کلی خندیدم!
و امروز صبح فهمیدم که خیلی وقت بوده درسی به این بزرگی نگرفته بودم!
البته هنوز درک این نکته برایم سخت است.
علی کوچولو 2 سال و 5 ماه و 12 روز بیشتر ندارد!
از سایه ات بترس!

(محب!)
89/2/2

۵ نظر:

  1. خیلی جالب بود
    خیلی خیلی جالب و عجیب

    پاسخحذف
  2. گفتم اي عشق من از چيز دگر مي‌ترسم
    گفت آن چيز دگر نيست دگر،‌هيچ مگوي

    پاسخحذف
  3. اقای محب با مفهوم سایه ای که یونگ می گه آشنایین؟

    پاسخحذف
  4. سال‌هاست انقدر از ترسيدن، ترسيده‌ام كه نمي‌توانم بترسم. ترس از ترسيدن از خودِ ترسيدن بدتر و ترسناكتره.
    ديگه مي‌خوام از ترسيدن نترسم و كمي بترسم.
    مي‌خوام كمي فقط كمي بترسم.

    پاسخحذف
  5. مفهوم سايه از نظر يونگ:
    «کارل گوستاو یونگ»، یکی از برجسته‌ترین روان‌شناسان مکتب روان‌تحلیل‌گری است که با ایجاد «روان‌شناسی تحلیلی» و تألیف آثار متعدد در این زمینه، نام خود را برای همیشه در تاریخ روان‌شناسی ماندگار کرده‌است. او در سال 1875 در دهکده‌ي کوچکی در شمال سوئیس متولد شد. در خانواده‌ای پرورش یافت که به‌خاطر ویژگی‌های خاص والدینش نمی‌توانست به آن‌ها اطمینان کند. وي تنها پسر يك کشیشی پروتستان اصلاح‌طلب ایمان‌باخته بود و مادرش از اختلال‌های هیجانی رنج می‌برد. از كودكي به طبيعت نزديك بود و علاقه‌ي زيادي به درياچه‌ها و كوه‌هاي آلپ داشت. او در سال ۱۹۰۰ در رشته‌ي پزشکی فارغ‌التحصیل شد و به پژوهش و تدریس در روان‌پزشکی پرداخت. هنگامی‌که یونگ ۳۸ ساله بود، دوره‌ای از آشفتگی‌های شدید هیجانی را تجربه کرد که سه‌سال ادامه داشت و در تمام این مدت تصور می‌کرد که در حال دیوانه شدن است، اما او تنش‌های هیجانی خود را به‌وسیله‌ي برخورد با ذهن ناهشیارش حل می‌کرد. این بحران هیجانی یونگ، دوره‌ای از خلاقیت بی‌کران او بود و منجر به تدوین نظریه‌ي شخصیتیش شد. او ریشه‌ي مشکلات روانی را عدم رویاروئی با ناهشیاری می‌دانست. وي برجسته‌ترین شاگرد فروید بود. «يونگ» جنبه‌ي حيواني طبيعت انسان را «سايه» ناميده است. «سايه» مركب از مجموعه غرايز حيواني و خشن و وحشيانه‌اي است كه از اجداد بشر به او به ارث رسيده‌است. «سايه» در نظريه‌ي يونگ، معادل «نهاد» در نظريه‌ي فرويد است. به‌نظر يونگ، شخصيت يك سيستم انرژي نيمه‌بسته‌است كه انرژي آن تا اندازه‌اي تامين مي‌شود. او اين انرژي يا نيرويي كه شخصيت براساس آن فعاليت مي‌كند را نيروي رواني مي‌نامد. انرژي رواني، تجلي انرژي زندگي است كه درواقع همان نيروي بيولوژيك است. انرژي رواني مانند انواع ديگر انرژي، از متابوليسم بدن نشات مي‌گيرد.از نظر يونگ انرژي رواني، پديده يا ماده‌ي مشخصي نيست. بلكه نوعي ساختار فرضي است. انرژي رواني به‌شكل خاصي در توانايي‌هاي بالقوه يا بالفعل تجلي مي‌يابد. از اين‌گونه توانايي‌ها مي‌توان از تمايلات، خواسته‌ها، توجه، گرايش‌هاي فكري و عاطفي نام برد.

    پاسخحذف