به نام خدا
پایان من سکوت است
بنواز تا بمانم
"حتی به ضرب یک "چنگ
"حتی به صوت یک "لا
!بنواز تا بمانم
(محب)
.شنبه، 31 مرداد88، اول رمضان، ساعت 11
گفت: پروازکن!
گفتم: نتوانم!
گفتم: می خواهم هم در آسمان و هم در زمین باشم!
گفت: نتوانی!
گفت: آسمانی باش!
گفتم: هیچ نگفتم! سر به زیرانداختم و رفتم!
روزی گذشت. روز بزرگ شد! سالی شد و فرزندانی آورد و سالها شد. سالها گذشت!
حال در آرزوی آنم...
در آرزوی آنم که... گاهی به آسمان نگاه کنم!
فقط گاهی!
*عکس از دوستم ع.ح است.